فریادِ بی صدا

فریادِ بی صدا

وبلاگ دلسروده های بهنام شهیدی
فریادِ بی صدا

فریادِ بی صدا

وبلاگ دلسروده های بهنام شهیدی

فال در فنجان...

دلم باران‌تر از باران‌تر از باران پاییزی
دوباره خواب می‌دیدم برایم چای می‌ریزی

و با لبخند شیرینت درون فال در فنجان
چه شوری، نفخ صوری، رستخیزی برمی‌انگیزی

خجالت می‌کشم گاهی نگاهت می‌کنم با عشق
و تو میخواهی از زیر نگاهم زود بگریزی

دلم می‌خواهد آهسته در آغوشت کشم یک‌عمر
بدون لحظه‌ای تردید و شک... یا ترس از چیزی

نمی‌دانی چه دردی دارد اینکه بعد مدتها
در آغوشش بمیری ناگهان از خواب برخیزی...

بهنام شهیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد