فریادِ بی صدا

فریادِ بی صدا

وبلاگ دلسروده های بهنام شهیدی
فریادِ بی صدا

فریادِ بی صدا

وبلاگ دلسروده های بهنام شهیدی

بی‌هوا باران گرفت...

فال حافظ می‌گرفتم، بغض در من جان گرفت
کنج خانه، جای خالی... در دلم طوفان گرفت

یادم آمد با چه آهی بدرقه می‌کردمت
ظهر تابستان تو رفتی بی‌هوا باران گرفت

شمعدانی پا به پای من برایت اشک ریخت
انتقام رفتنت را از دل گلدان گرفت

زود رفتی، ساده از من دل بریدی، بعد تو...
فکر کردی زندگی بر عاشقت، آسان گرفت؟!

ابر میشد خاطراتت روی دیوان می‌چکید
آنقَدَر با گریه خواندم تا دل دیوان گرفت

بهنام شهیدی

نظرات 1 + ارسال نظر
Zahra.sh 1400/12/20 ساعت 23:19

بی نظیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد