فریادِ بی صدا

فریادِ بی صدا

وبلاگ دلسروده های بهنام شهیدی
فریادِ بی صدا

فریادِ بی صدا

وبلاگ دلسروده های بهنام شهیدی

یاد سهراب به خیر!

یاد سهراب به خیر!
یاد افکار قشنگ
یاد اشعار بلندش که فراموش شد از خاطر تنگ
یاد ماهی‌های حوض
یاد آن برکه آب
یاد آن کودک ده ساله شهر
که به دستش غزل معرفت است
"پسر روشن آب، لب پاشویه نشست"...
اینک اما سهراب!
کفتر قصه تو
لب آن برکه آب
به چه تلخی جان داد
وآن شقایق که وجودش به تو گرما می‌داد
مردم شهر کنون
ببریدند و سپردند به باد
راستی قایق تو
که به امید همان شهر قشنگ
دل به دریا می‌داد
پا به پای همه مردم شهر
به خرابی تن داد...
آه از این مردم شهر
آه از این بدمستی
و تو سهراب چه آسوده به دریای دلت پیوستی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد