گرچه لبخندم جوانمردانه حاشا میکند
رنگ زرد چهره ام، حالم هویدا میکند
سالها از درد من غافل شدی اما ببخش
این دل وامانده آن را عشق معنا میکند!!
بعد تو دار و ندار و هستیام برباد رفت
حال این بیچاره در ویرانه مأوا میکند
بی تو عمرم لحظه ای همرنگ رؤیاها نبود
جسم رنجور من عمری حس سرما میکند
عذر میخواهم اگر اندک نفس در جانم است
این اجل بیهوده هی امروز و فردا میکند