ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
«رفتنت، رفتن جان است، خودت میدانی»
بدترین درد جهان است، خودت میدانی
مثل ویرانی یک شهرِ پس از جنگ، دلم
بلکه ویرانتر از آن است، خودت میدانی
کودکی گم شده در راه، زمین خورده و خیس
که به سمت تو دوان است، خودت میدانی
آنچنان داغ نشاندی به دل خونشده که،
خارج از تاب و توان است، خودت میدانی
حال یک قایق ویران وسط اقیانوس
گفتنی نیست! عیان است، خودت میدانی
مرهمی نیست بر این زخم، ببین مدتهاست
حال من باز همان است، خودت میدانی
بهنام شهیدی
*تضمین: رضا احسان پور