ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
تو خندیدی، زمستان رخت بربست از جهان من
چه زیبا میشود با ماه رویت، آسمان من
خدا آن دم که چشمان تو را از عشق خود میساخت
به خود لرزید یکباره، بنای دودمان من!
تو تا وقتی نبودی تلخ میخوردم تمام استکانم را
ولی حالا چه قندی حل شده در استکان من!
به یادت هست آن دم را که گفتم "«لیلیِ» من باش؟"
تو خندیدی که "هستم... تا همیشه... *«قِیس»جانِ من!"
گرفتم دستهایت را وَ گفتم «عاشقت هستم
از آن دیدار آغازین، شدی بابالجنان من»
نسیمی رفت لای زلفهایت، بیهوا گفتی:
«دل من هم شده بیتابتر از گیسوان من»
بهنام شهیدی
*قیس: نام اصلی مجنون